شهر شعور

متن مرتبط با «داستان بد» در سایت شهر شعور نوشته شده است

آمدم ای شاه پناهم بده

  • ﻗﻄﻌﻪ " ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺍﯼ ﺷﺎﻩ ﭘﻨﺎﻫﻢ ﺑﺪﻩ " ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺁﻣﺪﻡ ﺍﯼ ﺷﺎﻩ ﭘﻨﺎﻫﻢ ﺑﺪﻩ ﺧﻂ ﺍﻣﺎﻧﯽ ﺯ ﮔﻨﺎﻫﻢ ﺑﺪﻩ ﺍﯼ ﺣﺮﻣﺖ ﻣﻠﺠﺄ ﺩﺭ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﻣﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺩﺭ ﻭ ، ﺭﺍﻫﻢ ﺑﺪﻩ ﺍﯼ ﮔﻞ ﺑﯽ ﺧﺎﺭ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﻋﺸﻖ ﻗﺮﺏ ﻣﮑﺎﻧﯽ ﭼﻮ ﮔﯿﺎﻫﻢ ﺑﺪﻩ ﻻﯾﻖ ﻭﺻﻞ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣ, ...ادامه مطلب

  • داستان زیبا

  • ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺬﺍﺏ ﺗﺮﯾﻦ ﺗﻌﺒﯿﺮﺍﺕ rlm;> ﻗﺼﻪ ﯼ ﺩﯾﻮ ﻭ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﺮ ﺑﺎﺯ ﺩﺭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﻗﺼﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﻭﻭﺩ ، ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺍﺳﻢ ﺍﻋﻈﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﺮ ﻧﮕﯿﻦ ﺁﻥ ﻧﻘﺶ ﺷﺪﻩ , ...ادامه مطلب

  • داستان کوتاه

  • ﻋﺰﯾﺰ ﮐﻪ ﭘُﺸﺘﯽ ﻫﺎ ﻭ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﯼ ﺍﯾﻮﻭﻧﻮ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﮑﺮﺩ ، ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺭﻭ ﻣﯿﻠﻪ ﻫﺎ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ : ﭼﺮﺍ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻋﺰﯾﺰﺟﻮﻥ؟ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺮﮔﺎ ﻣﯿﺮﯾﺰﻩ ﺭﻭ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ، ﺗﻤﯿﺰ ﮐﺮﺩﻧﺸﻮﻥ ﺳﺨﺘﻪ ، ﮐﻼﻓﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ !ﯾﻪ ﻧﮕﺎ ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎ ﺣﻨﺎﺑﺴ, ...ادامه مطلب

  • داستان

  • سگی از کنار شیری رد می شد چون او را خفته دید، طنابی آورد و شیر را محکم به درختی بست. شیر بیدار که شد سعی کرد طناب را باز کند اما نتوانست. در همان هنگام خری در حال گذر بود، شیر به خر گفت: اگر مرا از این بند برهانی نیمی از جنگل را به تو میدهم. خر ابتدا تردید کرد و بعد طناب را از دور دستان شیر باز کرد. شیر چون رها شد، خود را از خاک و غبار خوب تکاند، به خر گفت: من به تو نیمی از جنگل را نمیدهم. خر با تعجب گفت: ولی تو قول دادی. شیر گفت : من به تو تمام جنگل را می دهم زیرا در جنگلی که شیران را سگان به بند کشند و خران برهانند، دیگر ارزش زندگی کردن ندارد. کلیله و دمنه ,داستان,داستان کوتاه,داستان عاشقانه,داستان های کوتاه,داستان فیلم فروشنده,داستان به انگلیسی,داستان های عاشقانه,داستان خیانت,داستان بد,داستان کوتاه عاشقانه ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها