از زبان درخت

ساخت وبلاگ

از زبان درخت

ببین و بنگر که چگونه سر به زیر افکنده و خشک ایستاده ام. سر نهاده ام به آنچه برایم مقدر کرده و برایم صلاح دیده. در زمستانش خشکم و در تابستانش سبز در بهارش نو می شوم و در پاییزش مهیای رفتن به بادش میرقصن و به بارانش خیس می شوم، بی تمنا و بی ادعا سر نهاده ام به آنچه میخواهد چرا که می دانم خواسته اش خواسته ام هست و تقدیرش سرنوشتم.

گله ندارم و تو گله مندی. تمنایی ندارم و تو پر از خواسته ای. با سردش سردم و با گرمش گرم . می دانم و تو نمی دانی که خواسته هایش منتهای بودن من است. رشد من از خواسته هایی است که او برایم خواسته و شکوفاییم از آن.

و تو چرا مرا زیبا میبینی ؟! چرا از من آرامش می گیری و چرا به من عشق می ورزی ؟!

می دانم و تو نمی دانی که من تن داده ام به هر آنچه او برایم خواسته، پس نمایان کرده ام تمام او را در خودم. او در من رشد میکند شکوفا می شود میبالد و باز میمیرد و من نمایشگر خواسته های اویم و هر آنچه او را بنمایاند نمایانگر آرامشی واقعی و ابدی...

شهر شعور...
ما را در سایت شهر شعور دنبال می کنید

برچسب : از زبان درخت,از زبان درخت صحبت کنید,از زبان درختان, نویسنده : 8shahresher5 بازدید : 150 تاريخ : يکشنبه 5 دی 1395 ساعت: 8:05